Monday, September 01, 2014
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
آواز شور شعر: سعدی آلبوم: پیوند مهر |
(درآمد شور) |
خفته خبرندارد سر بر کنار جانان |
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان |
خفته خبرندارد سر بر کنار جانان |
کاین شب دراز باشد |
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان |
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان |
|
(عاشقکُش) |
بر عقل من بخندی، بخندی، گر در غمش بگریم |
بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم |
کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان |
(سلمک) |
دلداده را ملامتگفتن چه سود دارد |
چه سود دارد |
میباید این نصیحت کردن به دلستانان |
(قرچه) |
دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوشرو |
تا دامنت نگیرد دست خدایخوانان |
تا دامنت نگیرد دست خدایخوانان |
(قرچه) |
من ترک مهر اینان در خود نمیشناسم |
(رضوی) |
بگذار تا بیاید بر من جفای آنان |
(رضوی) |
روشنروان عاشق |
روشنروان عاشق از تیرهشب ننالد |
داند که روز گردد روزی شب شبانان |
(رضوی) |
باور مکن که من دست از دامنت بدارم |
شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان |
(رضوی) |
چشم از تو برنگیرم |
چشم از تو برنگیرم ور میکُشد رقیبم |
مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان |
(قرچه) |
من اختیار خود را تسلیم عشق کردم |
همچون زمام اشتر بر دست ساربانان |
(سلمک) |
همچون زمام اشتر بر دست ساربانان |
(سلمک) |
شاید که آستینت بر سر زنند سعدی |
شاید که آستینت بر سر زنند سعدی |
سعدی |
(فرود) |
تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان |
گرد شکردهانان |
۱ | خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان | کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان | |
۲ | بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم | کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان | |
۳ | دلداده را ملامتگفتن چه سود دارد | میباید این نصیحت کردن به دلستانان | |
۴ | دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوشرو | تا دامنت نگیرد دست خدایخوانان | |
۵ | من ترک مهر اینان در خود نمیشناسم | بگذار تا بیاید بر من جفای آنان | |
۶ | روشنروان عاشق از تیره شب ننالد | داند که روز گردد روزی شب شبانان | |
۷ | باور مکن که من دست از دامنت بدارم | شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان | |
۸ | چشم از تو برنگیرم ور میکُشد رقیبم | مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان | |
۹ | من اختیار خود را تسلیم عشق کردم | همچون زمام اشتر بر دست ساربانان | |
۱۰ | شکّرفروش مصری حال مگس چه داند | این دست شوق بر سر، وان آستینفشانان | |
۱۱ | شاید که آستینت بر سر زنند سعدی | تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان |
Wednesday, October 02, 2013
Monday, February 18, 2013
کلیدساز
آواز و تصنیف همایون شعر: غزل آواز از حافظ اجرا: یکی ازنمایشهای فولکور گروه استاد مهرتاش |
(-)
|
دلا، دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
|
که باد صبح نسیم گرهگشا آورد
|
(-)
|
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
|
بنفشه شاد و کش آمد، سمن صفا آورد
|
(-)
|
صبا به خوشخبری هدهد سلیمان است
|
که مژدهی طرب از گلشن سبا آورد
|
اگه بخت تو بسته | اگه دِیلت شکسته | |||
کیلیتِ قفلُ مِجریام داریم | مِجری میسازیم، کیلید میندازیم | |||
کجاست صندوق بسته | کجاست قفل شکسته | |||
گر از واکردن در ناامیدی | بیار قفلُ که بندازم کیلیدی | |||
دری گر بسته و ناسست گردد | به سرانگشت همت بازگردد | |||
کیلیتا دسته دسته | به هم اینجوری بسته | |||
کیلیتِ قفلُ مِجریام داریم | مِجری میسازیم، کیلید میندازیم | |||
کیلید هر در بسته امید است | که با یال سیاهیها سفید است | |||
مشو غمگین اگه صندوقچه بسته | به دست بنده این دسته کیلید است | |||
اگه درْ خونه بسته | اگه قفلش شکسته | |||
کیلیتا دسته دسته | به هم اینجوری بسته | |||
کیلیتِ قفلُ مِجریام داریم | مِجری میسازیم، کیلید میندازیم |
(-)
|
کیلیت قُلف، کیلیت صندُق، کیلیت مِجری دِریم
|
صندُق شکسته، مِجری شکستهسازیم
|
۱ | چه مستیست ندانم که رو به ما آورد | که بود ساقی و این باده از کجا آورد | |
۲ | تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر | که مرغ نفمهسرا ساز خوشنوا آورد | |
۳ | دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن | که باد صبح نسیم گرهگشا آورد | |
۴ | رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد | بنفشه شاد و کش آمد، سمن صفا آورد | |
۵ | صبا به خوشخبری هدهد سلیمان است | که مژده طرب از گلشن سبا آورد | |
۶ | علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست | برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد | |
۷ | مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ | چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد | |
۸ | به تنگچشمی آن ترک لشکری نازم | که حمله بر من درویش یکقبا آورد | |
۹ | فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند | که التجا به در دولت شما آورد | |
|
|||
۱ | اگه بخت تو بسته | اگه دلت شکسته | |
۲ | کلید قفل و مجریام داریم | مجری میسازیم، کلید میندازیم | |
۳ | کجاست صندوق بسته | کجاست قفل شکسته | |
۴ | گر از واکردن در ناامیدی | بیار قفل را که بندازم کلیدی | |
۵ | دری گر بسته و ناسست گردد | به سرانگشت همت بازگردد | |
۶ | کلیدها دسته دسته | به هم اینجوری بسته | |
۷ | کلید قفل و مجریام داریم | مجری میسازیم، کلید میندازیم | |
۸ | کلید هر در بسته امید است | که با یال سیاهیها سفید است | |
۹ | مشو غمگین اگر صندوقچه بسته | به دست بنده این دستهکلید است | |
۱۰ | اگه در خونه بسته | اگه قفلش شکسته | |
۱۱ | کلیدها دسته دسته | به هم اینجوری بسته | |
۱۲ | کلید قفل و مجریام داریم | مجری میسازیم، کلید میندازیم |
Thursday, June 28, 2012
منم که گوشهی میخانه خانقاه من است
آواز سهگاه شعر: حافظ اجرا: ۱ آذرماه ۱۳۵۸، منزل رضا کسایی |
(-)
|
منم که گوشهی میخانه خانقاه من است
|
منم
|
منم که گوشهی میخانه خانقاه من است
|
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
|
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
|
(-)
|
گرم ترانهی چنگ صبوح نیست چه باک
|
چه باک
|
گرم ترانهی چنگ صبوح نیست چه باک
|
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
|
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
|
نوای من
|
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
|
(-)
|
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
|
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
|
گدای در دوست پادشاه من است
|
گدای خاک در دوست پادشاه من است
|
(-)
|
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
|
گدای خاک در دوست پادشاه من است
|
(-)
|
غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
|
جز این خیال ندارم، خدا گواه من است
|
(-)
|
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
|
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
|
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است
|
(-)
|
از آن زمان که بر آن آستان نهادم روی
|
از آن زمان که بر آن آستان نهادم روی
|
فراز مسند خورشید جایگاه من است
|
جایگاه من است
|
(-)
|
از آن زمان
|
از آن زمان که بر آن آستان نهادم روی
|
فراز مسند خورشید جایگاه من است
|
(-)
|
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
|
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
|
تو در طریق ادب باش
|
تو در طریق ادب باش
|
تو در طریق ادب باش، گو گناه من است
|
تو در طریق ادب باش، گو گناه من است
|
۱ | منم که گوشهی میخانه خانقاه من است | دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است | |
۲ | گرم ترانهی چنگ صبوح نیست چه باک | نوای من به سحر آه عذرخواه من است | |
۳ | ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله | گدای خاک در دوست پادشاه من است | |
۴ | غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست | جز این خیال ندارم، خدا گواه من است | |
۵ | مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی | رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است | |
۶ | از آن زمان که بر این آستان نهادم روی | فراز مسند خورشید تکیهگاه من است | |
۷ | گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ | تو در طریق ادب باش و گو گناه من است |