Friday, December 12, 2008
بر آن چشم سیه صد آفرین باد
+
| ۱ | خم زلف تو دام کفر و دین است | ز کارستان او یک شمه این است | |
| ۲ | جمالت معجز حسن است لیکن | حدیث غمزهات سحر مبین است | |
| ۳ | ز چشم شوخ تو جان کی توان برد | که دایم با کمان اندر کمین است | |
| ۴ | بر آن چشم سیه صد آفرین باد | که در عاشق کشی سحرآفرین است | |
| ۵ | عجب علمیست علم هیات عشق | که چرخ هشتمش هفتم زمین است | |
| ۶ | تو پنداری که بدگو رفت و جان برد | حسابش با کرام الکاتبین است | |
| ۷ | مشو حافظ ز کید زلفش ایمن | که دل برد و کنون دربند دین است |




<< بازگشت به صفحه اصلی