اگر قصد دیدن سایت رسمی استاد شجریان را دارید اینجا کلیک کنید.
Wednesday, September 17, 2008

برسان باده که غم روی نمود ای ساقی

آواز بیات کرد
شعر: هوشنگ ابتهاج (سایه)
اجرا: کنسرت همنوا با بم
 
 
(-)
 
 
برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
 
 
 
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
 
(-)
 
 
حالیا عکس دل ماست در آیینه جام
 
 
حالیا عکس دل ماست در آیینه جام
 
 
 
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
 
(-)
 
 
تشنه خون زمین است فلک وین مه نو
 
 
 
کهنه داسیست که بس کُشته درود ای ساقی
 
(-)
 
 
بس که شستیم به خوناب جگر جامه جان
 
 
 
نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
 
 
نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
 
(-)
 
 
حق به دست دل من بود
 
 
حق به دست دل من بود که در معبد عشق
 
 
 
سر به غیر تو نیاورد فرود
 
 
سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی
 
 
ای ساقی
 
(-)
 
 
در فروبند
 
 
در فروبند که چون سایه در این خلوت غم
 
 
 
با کسم نیست سر گفت و شنود
 
 
با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی
 
 
ای ساقی

  کنسرت همنوا با بم
+
۱ برسان باده که غم روی نمود ای ساقی این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
۲ حالیا نقش دل ماست در آیینه جام تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
۳ دیدی آن یار که بستیم صد امید در او چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی
۴ تیره شد آتش یزدانی ما از دم دیو گر چه در چشم خود انداخته دود ای ساقی
۵ تشنه خون زمین است فلک وین مه نو کهنه داسیست که بس کشته درود ای ساقی
۶ منتی نیست اگر روز و شبی بیشم داد چه از او کاست و بر من چه فزود ای ساقی
۷ بس که شستیم به خوناب جگر جامه جان نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
۸ حق به دست دل من بود که در معبد عشق سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی
۹ این لب و جام پی گردش می ساخته‌اند ور نه بی می و لب و جام چه سود ای ساقی
۱۰ در فروبند که چون سایه در این خلوت غم با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی