Wednesday, November 28, 2007
سینه مالامال درد است
آواز بیات کرد شعر: حافظ آلبوم: آستان جانان |
(جمله اول بیات کرد)
|
سینه مالاما،ل درد،ست، ای دریغا، مرهمی
|
سینه مالاما،ل درد،ست، ای دریغ،ا، م،ر،همی
|
دل ز تن،هایی به جان آم،د خدا را، همدم،ی
|
خدا را همدم،ی
|
(جمله دوم بیات کرد)
|
چشم آ،سا،یش؛ که دار،د؛ از سپهر، تیز،ر،و
|
ساقی،ا، جا،می به من، ده؛ تا، بیا،سا،یم دم،ی
|
(حزین + فرود به شور)
|
زیرک،ی، را، گفتم ای،ن، احو،ال، بی،ن، خندید و، گ،فت
|
ص،عب رو،زی؛ بوالعجب، کا،ر،ی، پریشان، عالم،ی
|
(عشاق)
|
آ،دم،ی در عا،لم خاکی؛ نمیآید، به، دست
|
عالمی دیگر، بب،اید، س،اخت؛ وز، نو، آدم،ی
|
(عشاق)
|
اهل ک،ام و ن،از را، در، ک،وی رند،ی؛ ر،اه، نی،ست
|
اهل ک،ام و ن،از را؛ در، ک،وی رن،د،ی، ر،اه، نی،ست
|
ره،روی ب،اید؛ جه،ان،س،وز،ی، نه خام،ی، بیغم،ی
|
(تحریر بستهنگار)
|
(حزین + فرود)
|
در طری،ق عشق،با،زی؛ امن و آ،سایش، بل،است، بل،است
|
ری،ش ب،اد آن د،ل
|
ری،ش باد، آن، دل؛ که با درد تو، خواهد، مرهم،ی
|
خواهد، مرهم،ی
|
(سلمک + فرود)
|
گر،یه، حا،فظ، چه سن،جد، پیش اس،تغنا،ی ع،شق
|
گریه حافظ، چه سن،ج،د، چه سن،جد؛ پیش اس،تغ،نا،ی عشق
|
کاندری،ن طو،ف،ان، نِما،ی،د؛ هفت در،یا، شبنم،ی
|
هفت دری،ا، شبنم،ی
|
۱ | سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی | دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی | |
۲ | چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو | ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی | |
۳ | زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت | صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی | |
۴ | سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل | شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی | |
۵ | در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست | ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی | |
۶ | اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست | رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی | |
۷ | آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست | عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی | |
۸ | خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم | کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی | |
۹ | گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق | کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی |
<< بازگشت به صفحه اصلی